http://i8.tinypic.com/85bc5er.gif
در خصوص توجه خاص به امام مهدی(ع)، ذکر این نکته مناسب است که در دیداری که حجةالاسلام ری شهری نماینده ولی فقیه در امور حج به همراه دست اندرکاران حج گذشته، با مقام معظم رهبری داشتند، آقای ری شهری یکی از ویژگیهای حج امسال را توجه ویژه حجاج تمام کشورها به امام زمان(ع) برشمرد.4
اکنون سؤال این است که در این شرایط وظیفه ما به عنوان جامعه شیعی که خود را پیرو و سرباز آن حضرت می دانیم و نیز براساس وعده های داده شده که اصل سپاه حضرت مهدی(ع) متشکل از ما (یاران سید خراسانی که 200 هزار تا یک میلیون نفر ذکر گردیده است) چیست؟
وظایفی که شیعیان در آستانه ظهور دارند، متعدد و مختلف است و لازم است کارشناسان موضوع به تبیین، معرفی و تبلیغ آن بپردازند. در اینجا بخشی از وظایفی مد نظر است که به گسترش فضای منجی خواهی می انجامد. آیت الله مکارم در ادامه مطالب فوق، این بخش از وظایف را برشمرده اند. ایشان می فرمایند:
اگر می خواهیم به آن ظهور کمک کنیم، این ظهور صغرا را توسعه دهیم. همین بحثهای مختلف درباره حضرت را میان جوانان، بزرگسالان، زنان، مردان، مسلمانان و غیر مسلمانان توسعه دهیم و به اینترنت بکشانیم. خلاصه با امواج، نام مهدی(ع) را به همه دنیا برسانیم و این ظهور صغرا را پررنگ کنیم تا نام حضرت مهدی(ع) در همه جلسات حضور پیدا کند. من معتقدم اگر این کار را بکنیم این یک مصداق عملی دعای تعجیل فرج می شود.5
بیان فوق، کلید اصلی راهکار انجام وظیفه است و مابقی کار، اجرایی کردن آن است. در سالهای اخیر مکرراً مباحثی را راجع به «جنبش نرم افزاری» شنیده ایم، خصوصاً در فرمایشات مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره شده است. ما در حوزه مهدویت و انتظار ظهور نیز نیاز به چنین جنبشی داریم، البته از چند زاویه، که سعی می شود به بخشهایی از آن به تفکیک اشاره شود:
1. یکی از مشکلات بزرگ جامعه علمی ما، ترجمه ای بودن علوم در حوزه علوم انسانی خصوصاً علوم سیاسی و جامعه شناسی است. ما در این حوزه ها مصرف کننده صرف تولیدات غرب هستیم و آنها نیز آنچه را که براساس اهداف شان می باشد تحویل ما داده اند. غرب در هجوم فرهنگی خود سعی در سکولاریزه کردن جوامع، خصوصاً جوامع اسلامی داشته و برای موجه جلوه دادن این امر، ضمن موفق قلمداد کردن جامعه غربی، علت آن را پایبندی به اصولی همچون لیبرالیسم و سکولاریسم تبلیغ کرده است. تأمل و دقت در سیاستگذاریها و واشکافی استراتژیهای غربی به خوبی آشکار می سازد که آنها از حربه جدایی دین از سیاست فقط برای خلع سلاح جوامع غیر غربی خصوصاً اسلامی بهره برده اند و این در حالی است که خود دقیقاً براساس آموزه های دینی و تصورات اعتقادی شان از آینده جهان (همچون اعتقاد آرماگدونی) به برنامه ریزی، سیاستگذاری و تدوین استراتژی اقدام نموده اند. لذا در گام نخست باید ضمن دوری جستن از باورهای غلط و مسمومی که به وسیله شبیخون فرهنگی و استعماری غرب در جوامع اسلامی رسوخ یافته، نسبت به بومی کردن علم بر پایه اعتقادات اسلامی خصوصاً در حوزه علوم انسانی گام برداریم.
2. در گام بعدی، همین جنبش نرم افزاری می بایست در حوزه علوم مهدوی شکل گیرد. در این زمینه باید کاری گسترده و هدفمند بر روی احادیث و روایات برجای مانده پیرامون مسئله آخرالزمان و ظهور منجی و نیز پیشگوییها و اعتقادات ادیان و فرق مختلف در این خصوص، به عمل آید و سپس صحیح و ناصحیح آن از هم جدا شده و براساس مطالب صحیح آن و با توجه به شرایط روز، اقدام به تولید فکر، علم و فرهنگ انتظار شود. باید این باور را تقویت کنیم که اعتقاد به مهدویت می تواند به مثابه برترین شاخص و منبع برای تدوین علم و استراتژیهای راهبردی در حکومت اسلامی عمل نماید. با باور فوق به بازنگری، بازخوانی و بازنویسی سیاستهای کلان در عرصه داخلی و خارجی پرداخته و با برداشتی اصولی و ضمناً واقع بینانه، تمامی حرکتها را در راستای زمینه سازی آنچه که به آن وعده داده شده است جهت دهیم.
3. دنیای امروز سراسر ظلم است و ستم و بی عدالتی. فریاد دادخواهی مردم ستمدیده و زجرکشیده در تمام جهان بلند است. مکاتب جنجالی که با تبلیغات، وعده رفع مشکلات و ایجاد جهانی بهتر را می دادند یک به یک به زباله دان تاریخ پیوستند. جهان غرب که لیبرال دموکراسی را برترین نسخه اداره جوامع می دانست و نوید پایان سعادتمندانه تاریخ را می داد، خود به شکست دموکراسی معترف است. سردرگمی و استیصال ثمره لائیسیته در جهان به اصطلاح متمدن امروز است. فطرت حقیقت جوی انسانها میدان بروز یافته و دین دیگر مخدر به حساب نمی آید بلکه کیمیای عصر حاضر است. آشفتگی و پریشانی بر همه مستولی گشته و تمنای مصلح آخرالزمان می رود که به خواسته تمام بشر تبدیل شود. در چنین شرایطی بزرگ ترین وظیفه ما ترویج «منجی طلبی» است. در عصر ارتباطات و با و جود ابزارهایی همچون شبکه جهانی (اینترنت)، دیگر هیچ بهانه ای برای عدم ارتباط با جهان تشنه عدالت وجود ندارد. باید با ملل مختلف ارتباط برقرار کنیم. اشتراکات عقیدتی پیرامون منجی و مصلح آخرین را کشف و تقویت نماییم. با تأکید بر اشتراکات، اصل منجی خواهی را تعمیم داده، عمومی و جهانی سازیم. سپس در شرایطی به دور از تفرقه، امکان
معرفی منجی واقعی؛ یعنی حضرت حجة ابن الحسن(ع) را فراهم آوریم. تأسیس پایگاه های اینترنتی متعدد و متنوع، تألیف و ترجمه متون و مقالات به زبانهای مهم دنیا، برقراری رابطه با مراکز عقیدتی، اجتماعی و روشنفکران ملل مختلف، ایجاد امکان تبادل افکار و نظرات، درباره موضوع منجی و مصلح جهانی و... اقداماتی است که می تواند با بسیج امکانات مالی و فنی و توان علمی و اجرایی به مرحله اجرا درآید. تا کنون دنیای غرب ما را به چالش کشیده و با سوء استفاده از فناوری ارتباطی نوین به نشر افکار، عقاید و توطئه های خویش پرداخته است؛ اما از این پس این ماییم که بایستی با استفاده بهینه از همان ابزار تکنولوژیک، به اثبات برتری اعتقادمان راجع به آخرالزمان، ظهور منجی و عدالت و صلح بی پایان بپردازیم. ان شاءاللَّه در آن شرایط، پیروان راستین مذاهب الهی همنوا با شیعیان جهان، ظهور منجی موعود را از خدای یکتا خواستار خواهند شد.
4. در کنار این اقدامات، تک تک ما باید مطالعاتمان را درباره امام مهدی(ع)، عصر ظهور و اتفاقات و مسائلی که در آن زمان به وقوع خواهند پیوست بالا ببریم تا هنگام قرار گرفتن در آن شرایط، هم از افتادن در گرداب فتنه ها در امان باشیم و هم هر کداممان وظیفه خویش را بشناسیم. بنا بر بسیاری از اخبار، اتفاقات متصل به ظهور از ماه رجب آغاز می شود و تا محرم بعد (بیش از شش ماه) و هنگام قیام قائم(ع) ادامه می یابد، ما باید از هم اکنون بر تمام این دوره پر از تلاطم و شور اشراف داشته باشیم تا به هنگام عمل، از میزان خطا کاسته شود. ما باید آسیبهای تفکر مهدوی را نیز خوب بشناسیم، یکی از آفتها و آسیبهای جدی در سالهای اخیر، جریانهای انحرافی است که مروج انتظار واپسگرا و مخرب هستند. واشکافی این جریانها کمک بزرگی به اصالت تفکرات حوزه ظهور خواهد کرد. ما باید از هم اکنون نگاهمان را به دنیای اطراف تغییر دهیم و از پنجره مهدویت به تمام تحولات جهان بنگریم.
ما باید مهدی(ع) را باور کنیم.
پی نوشتها:
1 . اشاره به فرضیه «پایان تاریخ» نوشته «فرانسیس فوکویاما».
2 . برگرفته از فایل تصویری سایت تخصصی موعود (www.mouood.org) تحت عنوان «پیرمردتر از شما هم ظهور را درک می کند».
3 . فصلنامه علمی - تخصصی انتظار ویژه امام مهدی(ع)، سال دوم، شماره پنجم، پاییز 1381 به نقل از سایت تخصصی موعود.
4 . واحد مرکزی خبر، گزارش دیدار دست اندرکاران حج با آیت الله خامنه ای.
5 . به مأخذ سوم رجوع شود.
منبع: سایت موعود
زمینه های ظهور
فراهم آوردن زمینه های ظهور،از جمله شرایط ظهور به حساب میآید،وتا زمینه ظهور فراهم نشود،حضرت مهدی(عج) ظهور نخواهد کرد.حال باید توجه داشت که برخی ازشرایط ظهور،با گذشت تاریخ و ظلم و جور انسانها،پیشرفت علم و دانش بشری و در نتیجه آگاهی مردم دنیا و ناامید شدن مردم از نحله ها و مذهبهای بشری و حکومت های مختلف فراهم میشود؛ و بایسته است برخی دیگر از آنها به دست ما انسانها و دوستداران آن حضرت فراهم آید.
اما سؤال این است که چگونه میتوان زمینةظهور را فراهم آورد؟
برای فراهم آوردن زمینه های ظهور حضرت میتوان موارد متعددی را ذکر کرد؛
1) تحوّل جامعه بشری: ایجاد آگاهی و آمادگی جامعه بشری برای حقّ و حقیقت و مخالفت جدّی با ظلم و جور در یکی از زمینه های مهم برای ظهور آن حضرت است. و این مهمّ بر عهده همه ما مسلمانان و شیعیان است. ما باید با استفاده از علم و تکنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیان برسانیم، آنها را با زیباییهای مکتب اهل بیت پیامبر )علیهم السّلام (که هماهنگ با فطرت انسانی است آشنا بسازیم؛ تا همان گونه که در احادیث آمده است، با شناخت زیباییهای مکتب اهل بیت (علیهم السّلام) و مقایسه آن با سایر مکاتب و فرهنگها، حق را از باطل تشخیص داده، از آنها دل کنده و به حقیقت بپیوندند و آن زمان که مردم جهان با دروغگوییهای حکّام هواپرست و جاه طلب آشنا و بر ناتوانی آنها از سعادتمندی جامعه بشری آگاه شدند، قهراً مستأصل شده و بدنبال یک منجی مصلح بوده و خود به خود برای پذیرش حق و حقیقت آمادگی پیدا میکنند و قدر آن منجی را ارج مینهند. اصولاً باید توجّه داشت که یکی از علل غیبت امام عصر (عج( نیز، عدم آمادگی مردم برای پذیرش حق و حقیقت بوده است. چرا که بر اثر جهل مردم و ظلم حکّام زمان، همة ائمّه قبلی یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند، لذا برای حفظ حجّت الهی و خالی نماندن زمین از وجود آن، دوران غیبت شروع و تا فراهم شدن زمینة ظهور ادامه خواهد داشت. اگر برای جامعه بشری این آمادگیها و آگاهیها حاصل نشود، حضرت تشریف بیاورند، آن حضرت نیز مانند امامان معصوم سابق به شهادت خواهد رسید. بنابراین رشد و آگاهی عموم مردم محروم و مستضعف، میبایست به درجه ای برسد که نور وجود امام را لمس کرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او گرد آیند. باید درجة رشد و آگاهی آنان به حدّی برسد که از مدّعیان حقوق بشر و دموکراسی، ناامید شده و همه منتظر ظهور منجی بزرگ الهی باشند.
2) انقلاب و تحوّل روحی افراد :تغییر و تحوّل روحی و خودسازی و تهذیب نقش مهمی در ایجاد انقلاب بزرگ و به پیروزی رساندن آن دارد و با تحولات بیشتر در روحیه انسانها و ساخته شدن نیروهای با صلابت میتوان اذعان داشت یکی دیگر از زمینه ها فراهم آمده. است. باید بدانیم که امام زمان (عج) هم به انتظار لحظه ای است که این تحوّلات درونی در قلب و روح انسانها به وجود آمده و به حدّ کمال خود برسد تا ظهور برای حضرت میسر شود.
چنان چه افرادی که شایستگی همراهی با حضرت را داشته باشند فراهم آیند، یکی دیگر از مقدمات ظهور مهیّا میگردد. و با خودسازی این افراد نیروی انسانی انقلاب بزرگ مهدی (عج) تشکیل میگردد و حضرت با آن نیروها منویّات خود را به پیش میبرد.
پیداست، انقلابی با آن عظمت و وسعت و رسالت سترگ، انسانها و عوامل بزرگی را میطلبد تا قادر به پیاده کردن رسالت عظیم خود باشد؛ انسانهایی خود ساخته و از جان گذشته، فقیه، سیاستمدار، مدیر و مدبّر، مبارز و شجاع و... . بنابراین ما با خودسازی و تهذیب و اصلاح خود میتوانیم در تحول جامعه هم مؤثر بوده و در نتیجه زمینه برای ظهور حضرت بیش از پیش فراهم آید.
3) انتظار سازنده: افضل اعمال امّتی انتظار الفرج برترین اعمال امّت من امید و انتظار گشایش (کارها و گرفتاریها به دست با کفایت حضرت مهدی )عج ( ) است. انتظار سازنده و صحیح، مکتب انسان سازی و انقلاب است. انتظاری که برترین اعمال امّت پیامبر شمرده شده است، ریشه و اساس دو نکتة مذکور (خودسازی افراد و ساختن جامعه) است. تا امید و انتظار و در نتیجه صبر و تحمّل مشکلات نباشد، انسان قادر به خودسازی و دیگر سازی نیست. انتظار به انسان امید و عشق میبخشد، توان وحوصله و حرکت و تلاش میدهد؛ در نتیجه، افراد را امیدوار، شاداب، پرتلاش و هدفمند بار میآورد؛ یعنی همان چیزی که لازمه فراهم آوردن مقدمات انقلاب بزرگ و جهانی حضرت مهدی (عج) است. "مکتب تشیّع، همواره یک آرزوی مقدّسی را در قلب پیروان خود می پروراند؛ و آن، آرزوی ظهور حضرت حجّت (عج ) و ریشه کن کردن ظلم و ستم و سیطرة عدل و داد بر این جهان است. آرزو اساسی ترین محرّک یک انسان در فعّالیّت های روزمره اوست. انسانی که آرزو و طلب و خواسته ای نداشته باشد، یک مردة متحرک است. افراد آرزوهای مختلفی دارند. مکتب تشیّع به پیروان خود تعلیم می دهد که آرزوی اصلی و اساسی آنان ظهور حضرت حجّت (عج) باشد؛ چرا که اگر او ظهور کند، همة مشکلات رفع می گردد؛ تمام مشکلات وقتی حلّ می شود که مدینه فاضلة آن حضرت به دست مبارک او پیاده شود.
4)برپایی قیام ها و انقلاب های ظلم ستیز و عدالت خواهانه
از اموری که باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) شده و موجب بیداری، آگاهی... جامعة جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمینة ظهور می گردد قیام ها و انقلاب های اسلامی و بیدارگرایانه است. یکی از این انقلاب ها که تأثیر بسزایی در این رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام و فرهنگ تشیّع در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ملّت ایران به رهبری بزرگ مردی از سلالة پیامبر (صلّی الله علیه و آله) می باشد. با مطالعة روایات، چنین به نظر می آید که این انقلاب، همان حرکت آگاهی بخش و زمینه ساز قیام حضرت مهدی ) عج ( است؛ چنانکه روایات گوناگونی که بعضی از آنها در توصیف رهبر این قیام، و بعضی در وصف مردم و قیام گران، و اینکه از چه منطقه ای و... هستند، وارد شده است. بنابراین از وظایف و مسؤولیّت های ما است که از این انقلاب پاسداری نموده و در ترویج و پربارتر کردن آن بکوشیم، اهداف آن را زنده و در راه تحقّق آنها تلاش کنیم. تا ان شاء الله، با آگاه ساختن مردم جهان، از ظلم و ستم مستکبران، آشنایی هر چه بیشتر آنان با فرهنگ اسلام و اهل بیت و...، زمینة ظهور حضرت قائم (عج) را فراهم آوریم. پیداست، که این امور مهمّ و سنگین، بدون داشتن قدرت و مکنت، تحت لوای یک دولت قدرتمند، امکان پذیر نیست. بنابراین می بایست، در حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی و به ثمر رسیدن اهداف آن، به عنوان زمینه ساز قیام حضرت مهدی )عج ( ، تلاش همه جانبه کرد.
اندیشه بازگشت عیسى(علیه السلام) یکى از باورهاى غالب جامعه مسیحیت است. این شوق و انتظار، در بخش هاى قدیمى تر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیکیان به خوبى منعکس گشته است. اما در رساله هاى بعدى مانند رساله هاى پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله هاى پطرس به بعد اجتماعى مسیحیت توجه شده است. این مسأله از آن جا ناشى مى شد که عیسویان با گذشت زمان پى بردند که بازگشت مسیح(علیه السلام)برخلاف تصور آنان نزدیک نیست. هرچند اقلیتى از آنان بر این عقیده باقى ماندند که عیسى به زودى خواهد آمد و حکومت هزارساله خود را تشکیل خواهد داد; حاکمیتى که به روز داورى پایان خواهد یافت. از همین رو، از دیر باز گروه هاى کوچکى به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمده اند که تمام سعى و تلاش خود را صرف آمادگى براى ظهور دوباره عیسى در آخرالزمان مى کنند. البته، وجود آیاتى در انجیل این حالت انتظار را تشدید مى کند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانى معرفى مى کنند. به عنوان مثال، در انجیل متّا از زبان عیسى این گونه نقل شده است: "شما نمى توانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید; زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشرى از آن لحظه (زمان ظهور) آگاهى ندارد حتى فرشتگان، تنها خدا آگاه است." یا آن که در انجیل لوقا به نقل از مسیح چنین آمده است: "همیشه آماده باشید; زیرا که من زمانى مى آیم که شما گمان نمى برید."
روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابه لاى انجیل به چشم مى خورد: "کمرهاى خود را بسته و چراغ هاى خود را افروخته بدارید، باید مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود را مى کشند که چه وقت از عروسى مراجعت کند. تا هر وقت آید و در را بکوبد، بى درنگ در را براى او باز کنند. خوشا به حال آن غلامانى که آقاى ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید; زیرا در ساعتى که شما گمان نمى برید پسر انسان مى آید."
مسیحیت ضمن تأکید بر غیرمنتظره بودن بازگشت عیسى، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومتى الهى در راستاى حکومت الهى آسمان ها ارزیابى مى کند. علاوه بر این، ظهور مسیح یگانه راه حل براى ادامه حیات و زندگانى برشمرده مى شود و عیسى منجى انسان ها و پادشاهف پادشاهان معرفى مى گردد. وى براساس سخنان دانیال نبى، نظام اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، تربیتى و مذهبى جهان را عوض خواهد کرد و جهانى بر مبناى راه و روش خدا بنا مى کند. مسیحیان همچنین علاماتى براى ظهور عیسى بن مریم قایل مى باشند: "عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار مى گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند کرد و قدرت هاى آسمانى نیز به لرزه درخواهند آمد و سپس آثار و علایم ظهور آن مرد آسمانى آشکار خواهد شد و سپس تمامى قبایل زمین نگران و غمگین مى گردند و آن گاه عیسى از ابرهاى آسمان با جلال و شکوه و قدرت فرو خواهد آمد."
در انجیل مرقس نیز ضمن تأکید بر همین مضامین، به جمع آورى یاران توسط مسیح اشاره شده است: "سپس عیسى با شکوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اکناف عالم روانه خواهد کرد و منتخبان خود را از چهارگوشه جهان از بالاترین نقطه آسمان تا پایین ترین نقطه زمین جمع خواهد کرد." روایات اسلامى نیز بر آمدن مسیح(علیه السلام)صحه مى گذارند. از جمله آن که، پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمودند: "سوگند به آن که جانم به دست او است، به طور یقین عیسى بن مریم به عنوان داورى عادل و پیشوایى دادگر در میان شما فرود خواهد آمد."
مفسران در تفسیر آیه 159 سوره نساء، آن را با بازگشت حضرت مسیح در آخر الزمان مرتبط مى دانند و این آیه را در همین رابطه ارزیابى مى کند. به هر حال، مسأله فرود آمدن مسیح و بازگشت وى در آخرالزمان، از موضوعات مشترک اندیشه انتظار نزد مسلمانان و مسیحیان است. البته، اسلام در این رابطه منجى موعود را مهدى(علیه السلام)معرفى نموده، او را پیشواى آخرالزمان تلقى مى کند: "چگونه خواهید بود، آن گاه که عیسى بن مریم در میان شما فرود آید و پیشواى شما از خود شما باشد." یا آن که در روایتى دیگر از امام باقر(علیه السلام)نقل شده است: "پیش از قیامت (عیسى) به دنیا فرود مى آید و هیچ کس از ملت یهود و مسیحى نمى ماند مگر آن که پیش از مرگ به او ایمان آورد و آن حضرت پشت سر مهدى نماز مى گذارد."
بى گمان بر هر پژوهشگر آگاه روشن است که روایات اسلامى و اعتقادات مسیحى در رابطه با مسأله ظهور بسیار به هم نزدیک هستند. مقایسه خبرهاى رسیده از روایات اسلامى در رابطه با پیشرفت غیرقابل تصور علوم در زمان ظهور ، ایجاد رفاه اجتماعى ، علایم ظهور و سایر موارد با آنچه آمد به روشنى این مدعا را ثابت مى کند.
این مسأله به خودى خود مى تواند زمینه هاى گفتوگو و هم اندیشى بین انتظار اسلامى و مسیحى را فراهم آورد. ناگفته نماند که حتى در برخى از انجیل هاى مورد پذیرش گروهى از پروتستان ها، به روشنى از ظهور نجات دهنده اى صحبت به میان مى آید که از فرزندان پیامبر عربى است: مسیح در وصایاى خود به شمعون پطرس مى فرماید: "اى شمعون! خداى من فرمود، تو را وصیت مى کنم به سید انبیا، که بزرگ فرزندان آدم و پیغمبران امى عربى است. او بیاید، ساعتى که فرج قوى گردد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را پرکند."
البرت اینشتاین دانشمند و ریاضی دان بزرگ:
ملل جهان از هر نزادی و رنگی که باشند می توانند و باید زیر یک پرچم واحد در صلح و برابری و برادری زندگی کنند.
البرت اینشتاین:
حکومت های متعدد خواه و ناخواه به نابودی بشریت منجر خواهند شد.
برتراند راسل دانشمند و فیلسوف مشهور انگلستان:
اکنون از لحاظ فنی مشکل بزرگی در راه امپراطوری وسیع جهانی وجود ندارد و چون اثرات تخریبی جنگ اکنون بیش از قرنهای گذشته است حتما ً باید حکومت واحدی را قبول کنیم یا اینکه به عهد بربریت برگردیم و یا به نابودی نژاد انسانی راضی شویم.
برتراند راسل:
مادام که یک حکومت واحد جهانی وجود ندارد رقابت برای کسب قدرت ما بین کشورهای مختلف وجود داردو چون ازدیاد جمعیت خطر گرسنگی را به بار می آورد قدرت علمی تنها راه جلوگیری از گرسنگی است لذا در میان ملل گرسنه ... این حقایق را ثابت می کند که دنیای علمی بدون یک حکومت جهانی ثبات و دوامی نخواهد داشت.
کانت فیلسوف مشهور آلمانی:
ایجاد نظم منوط به وضع یک قانون جهانی است این همن است که مذاهب آن را خواسته اند و این همان است که پیامبران از دورانی بس کهن برای تحقق بخشیدن به آن به پای خاستند و خروش برآوردند و بدین گونه خواستند تا روشنگر تاریکیها باشند.
پروفسور ارنولدتوین پی متفکر انگلیسی:
تنها راه حفظ صلح و نجات نسل بشر تشکیل یک حکومت جهانی و جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی است.
پدوسکا ( مبلغ مذهب مسیحیت در آمریکا ):
در انجیل برای ظهور مصلح جهانی علائمی ذکر شده است از جمله وقوع زلزله ها، سیلها، جنگها، قحطی، خشکسالی، که تمام این علائم محقق شده اند آنروز بسیار نزدیک است.
ایچیرواوزاوا یکی از مقامات ژاپن:
حل مسائل و معظلات ژاپن با اصلاحات امکان پذیر نیست چیزی که ما نیاز داریم یک انقلاب است.
خاخام وسیروئل دیویدوایس:
کسانی که به کتاب تورات معتقدند می دانند که وجود اسرائیل کاملا ً غیر مذهب یهود است و تورات تصریح می کند یهودیان تا ظهور ناجی خود نمی توانند از دولت برخوردار شوند.
آیین زرتشت به عنوان کهنترین دین آسیا، و به جهت اصالت ژرف و تکیهی آن بر اقتدار شاهنشاهی ایران، تأثیرات کلانی را بر ادیان پس از خود، به ویژه ادیان سامی - ابراهیمی برجای گذارده است. نمونهی چنین تأثیری که ابعاد آن از دیرباز بر پژوهندگان تاریخ ادیان آشکار بوده، اندیشهی «معاد و رستاخیز» است. زرتشت به عنوان نواندیشی پیشرو، برای نخستین بار و به گونه منسجم و پیراسته، اندیشهی «رستاخیز» را به جهان ادیان عرضه داشت و چنین آموزش داد که در زمانی خاص، با چیرگی نهایی و قاطع نیروی نیکی و راستی بر دروغ و بدی، تمام مردگان با تنی مادی برخواهند خاست و انسانها، پس از فرجامین داوری (گذر از رودی آتشناک) در سعادت و خوشی و شادکامی، در زمینی که ملکوت خداوند بر آن مستقر شده، جاودانه خواهند زیست. در چنین مقطعی، گذرایی زمان به پایان رسیده، چارچوب تاریخ فروشکسته و همچون زمان سرآغاز، جهانف نیک، از هر گونه بدی عاری خواهد شد. این آموزهی بدیع زرتشت که اندیشهای استوار و بنیادین در آیین وی است، در پی چیرگی سیاسی - تمدنی دودمانهای ایرانی (هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان) بر خاورمیانه، تأثیرات عمدهای را بر آیینهای اقوام سامی منطقه - به ویژه یهودیان - باقی گذاشته است.
اندیشهی موعود شناسی نیز به عنوان مکمل اصل «رستاخیز و معاد»، در آموزههای زرتشت مطرح بوده و همواره حضوری کلان در تعالیم مزدایی داشته است. در آموزههای موعود شناختی زرتشتی، از شمار فراوانی انسانهای موعود و منجی سخن میرود که در آستانهی رستاخیز، هر کدام از جایی و به گونهای برای نابودی دروغ و چیرگی راستی و برقراری مزداپرستی، بر میخیزند و پدیدار میشوند. زرتشت در آموزههای «گاهانی» خود، از کسی سخن میگوید که در آینده خواهد آمد و راههای راست سعادت را خواهد آموخت . او در جاهایی دیگر از رهانندگان یا سودرسانها (Saoshyant)یی سخن میگوید که در آینده برای استقرار نیکی و راستی در چارچوب آموزههای زرتشت، خواهند کوشید.
هر چند به نظر میرسد که اندیشهی موعودها در سرودهای زرتشت هنوز فاقد شخصیتیابی عمده است، اما بیگمان زرتشت آموزهی نو و بیسابقهای را در این مورد عرضه داشته است؛ چرا که انگارهی موعودها - بدین شکل و نحو - هیچ نمونه و مانندی در عقاید قوم هندوآریایی و دیگر اقوام هندوراوپایی ندارد و اندیشهای به کلی تازه و بیسابقه است، ضمن آن که قدمت، گستردگی و اصالتی که این انگاره به طور اختصاصی در آیین زرتشت داشته و در طول تاریخ آن، اندیشه و آموزهای در حال رشد و تکامل بوده، و نیز ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی که انگارهی موعودها با انگارهی اصیل معاد دارد، همگی نشان دهندهی این حقیقت هستند که اندیشهی موعودها برای نخستین بار و به گونهای بدیع - آن گونه که نیاز به سپری شدن چند سده برای رشد و تکامل داشته - و درست در چارچوب اندیشههای معادشناختی زرتشت، از سوی او طرح و بیان شده است.
در اعصار پس از زرتشت، اشارات کلی گاهان به سوشیانسها (منجیها)، تشخص بیشتری یافت و با بیانی اسطورهای گفته شد که در آستانهی رستاخیز، موعودی به نام Astvat-ereta (= تجسم راستی) و با لقب سوشیانس (در اوستا: Saoshyant؛ در پهلوی: Soshans) از آب دریاچهی کیانسه (هامان) در سیستان بر میآید و دروغ را سرکوب و نیکی و راستی را در گیتی استوار میسازد (زامیاد یشت/96-89). در روزگاران بعد، با ترکیب این اعتقاد مزدایی با طرح غیر ایرانی هزارهها (مبنی بر این که حوادثی خاص در هر دورهای از تاریخ، متناوباً تکرار خواهد شد) دو موعود دیگر به نامهای اوشیدر Ushidar (در اوستا: Ukhshyat-ereta = پرورانندهی راستی) و اوشیدرماه (در اوستا: Ukhshyat-nemah = پرورانندهی نماز) به «سوشیانس» افزوده میشوند و گفته میشود که این سه موعود، هر یک در ابتدای هزارهای، از نطفهی زرتشت که در بن دریاچهی کیانسه محفوظ است و هر بار، دوشیزهای خاص با آبتنی کردن در آن، بارور میشود، زاده شده و در زمان خود، برای شکست دروغ و پیروزی راستی، خواهند کوشید. در اسطورههای متأخر مزدایی، ابعاد انگارهی موعود شناختی مزدایی گسترده شده و نام موعودها و منجیان فراوانی به میان میآید. البته افزونی شمار موعودها در روایات مزدایی این دوره، سوای این که برآمده از جایگاه مهم و بنیادین اصول فرجام شناختی و موعود شناختی در این دین است، حاصل فشارها و تنگناهای وارد به جامعهی زرتشتی در اثنای هجوم مقدونیان و سپس تازیان، و امید و انتظار زرتشتیان به رهایی هر چه زودتر از این اوضاع دشوار بوده است. این موعودها در روایات زرتشتی بر دو گروهاند؛ دستهی نخست شامل پهلوانان و مقدسانی هستند که در گذشتهی دور میزیستند و سپس جاودانه شدند و هر کدام در جایی پنهاناند تا در زمان مقرر، خود را آشکار کنند و با یاری رساندن به سوشیانس، برای پیروزی راستی بکوشند [مانند: پشوتن پسر ویشتاسپ در کنگ دژ؛ اغریرث در سغد؛ فردخشت در دشت پیشانسه؛ اوروتت نر پسر زرتشت در ور جمکرد؛ نرسی برادر جمشید؛ توس؛ گیو پسر گودرز و … و گروه دوم، موعودهایی هستند که پیش از این وجود نداشتهاند بل که هر کدام در زمان مقرر زاده میشوند؛ مانند اوشیدر، اوشیدرماه، سوشیانس و کیبهرام ورجاوند. بدین ترتیب و در مجموع، غالب متون مزدایی چنین روایت میکنند که در آستانهی هزارمین سال پس از زرتشت، نخست کیبهرام از هندوستان (یا افغانستان) و پشوتن - پسر ویشتاسپ - از کنگ دژ برآمده و پادشاهی و دین زرتشتی را استوار میسازند تا آن که در آغاز هزاره، اوشیدر پدیدار میشود و رهبری دین را میپذیرد و پس از دیدار با اورمزد، به عنوان معجزه، خورشید را ده شبانهروز در اوج آسمان متوقف میکند و صلح و آشتی و خرمی را در زمین میگسترد. پس از پایان یافتن هزارهی اوشیدر، دیوی به نام ملکوس (Malkus) پدیدار میشود و زمین را دچار باران و توفانی سهمگین میکند آن گونه که بسیاری از مردم و جانوران نابود میشوند. برای جبران این تلفات، از ورف جمکرد (= دژ زیر زمینی جمشید؛ نگاه کنید به: ویدیوداد، فرگرد دوم) مردمان و جانوران بسیاری رهسپار سکونت بر زمین میشوند. در ابتدای هزارهی بعد، اوشیدرماه بر میآید و بیست شبانهروز خورشید را در اوج آسمان میایستاند و نیکیها و خرمیهای بسیاری را در زمین آشکار میسازد و گروهی از موجودات اهریمنی را نابود میکند. نزدیک به پایان هزارهی اوشیدرماه، ضحاک از بند خود در کوه دماوند رها میگردد و بسیاری از آفریدگان را تباه میکند؛ تا آن که گرشاسپ (سام) برانگیخته میشود و ضحاک را به ضربهی گرز خود، میکشد و گیتی را از زیانکاری وی میرهاند. در آغاز هزارهی سوم پس از زرتشت، سوشیانس برمیآید و پس از دیدار با اورمزد، خورشید را سی شبانهروز در اوج آسمان متوقف میکند. در زمان او، کیخسرو پدیدار میشود و پادشاهی گیتی و دینگستری را به دست میگیرد تا آن که رستاخیز مردگان آغاز شود
بیا تا برایت بگویم...
بیا...
با ترنم باران بیا...با شروع اشکهایم بیا...
بیا تابرایت بگویم...
چه می کشد آنکه غریب است در ازدحام آشنا .........
در ازدحام بی کسی فریاد زنم خدایاجانم بر لب آمد ش
از اینهمه ملامت...دوروییها..نیرنگ ها...
از این همه دربه دری...ازاین همه فساد و ظلم وریا...
اما ................................
سکوت من دوباره در ازدحام بی کسی گم میشودو باز در میان هیاهو و ازدحام بدنبال گمگشته ام که ازدورنور پاکش را که برقلبم حس میکنم...
به امید وصل نزدیکش به او خود را به دست باد میسپارم ودعای فرج را زمزمه می کنم.......
در خلوت دل
تنها تو را می شناسم ...
نماز را برای خویش معنا می کنم و به زلالی آب می رسم . آن هنگام که به زلالی آب می رسم ، عشق را می شناسم و با شناختن عشق ، دوست را در دل می یابم .
با یافتنش دل را فرش قدومش می کنم و جز خاک پایش نمی شوم . به پاس محبت ها و مهربانی هایش ، نمازی می گذارم . وجود مقدسش را ارج می نهم و آبی تر از همیشه در نمازم معنی اش می کنم . صدای ساکتش را به گوش جان می شنوم و بودن پاکش را به آسانی حس می کنم . بانمازم به احساس می رسم و به او ...
حرفی ندارم ؛ همه ی حرف ها هم که شنیدنی نیست !
این جا هم که مجال دیدار نیست ?
باید سکوت کرد و همین ...
این روزها دلم سکوت می خواهد و من هم چه قدر سکوتم این روزها ...
هم چنان این جایم اما نه این جا !
سعی برای داشتن سرایی است که برای داشتنش باید سعی کرد ...
حرفی ندارم ؛ همه ی حرف ها هم که گفتنی نیست !
چشم انتظار
امشب گلوی زخمی ام را می سرایم می خواهم امشب سالها خاموشی ام را ای با دل من آشناتر از من ای خوب دیری است بی تو کلبه ام تاریک مانده است چشم انتظار چشم زیبای تو تا چند بر من اگر یک لحظه می تابید چشمت وقتی نگاه شرقی ات می بارد از مـــهر |